کاربر محترم میمیک صرفا اطلاعاتی که هنگام ثبت نام صحیح وارد نکرده اید را در فرم ذیل ثبت نمائید
<با رعایت کامل شئونات اسلامی>
متن نمونه :
نمونه نخست : «من همچی آدمیام خیلی خب؟ از اون قلچماقها و ورزشکارها نیستم. روشم همینه. اینجوری برنده میشم. با کلی سگدو زدن و کار سخت کردن. چیزایی که به دست میارم با خرکاری و عرق ریختن نصیبم شده.»
نمونه دوم : «روزی نیست که احساس حسرت و پشیمونی نکنم. نه به خاطر اینکه اینجام، یا چون شما فکر میکنید که باید پشیمون باشم. به گذشته که نگاه میکنم میبینم چه جور آدمی بودم اون موقع: یه بچهی بیعقل و احمق که مرتکب اون جنایت وحشتناک شد. دلم میخواد با اون پسربچه حرف بزنم، سر عقلش بیارم و بهش بگم اوضاع چجوریه. ولی نمیتونم.اون بچه خیلی وقته که دیگه نیست، و این پیرمردی که جلوتون نشسته تنها چیزیه که ازش باقی مونده. مجبورم با این واقعیت کنار بیام. اصلاحشده؟ این فقط یه کلمهی مسخره است. پس مثل همیشه اون مُهرت رو بکوب رو برگهی من و انقد وقتم رو تلف نکن. چون واقعیتش رو بخوای، دیگه ذرهای برام اهمیت نداره.»
نمونه سوم : «گاهی وقتها به آدما نگاه میکنم و میبینم هیچ چیز دوستداشتنیای توشون پیدا نمیشه. دلم میخواد انقدر پول جمع کنم که بتونم از همه دور شم. بدترین ویژگیهای آدما رو میبینم، لازم نیست لایه ظاهریشون رو کنار بزنن تا ذات کثیفشون رو ببینم. جلو چشممه واضح. نفرتی که ازشون دارم طی سالیان متعدد درونم جمع شده، ذره ذره.»